تجربه بـــــــــــدی بود!

ساخت وبلاگ
ضجری که من کشیدم گفتنی نیست! کلی حرف انبار شده روی دلمه! به اندازه بیست و پنج شش سال! بیشتز از عمر خودم حتی!!!! زندگی اطرافیان من قبل از اینکه من به وجود بیام روی زندگی من تاثیر گذاشت. حالا من چطور این همه حرفو مدیریت کنم و برم به یه خانم مشاور بگم!؟ تجربه بـــــــــــدی بود!...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 21 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:31

خدایا دمت گرم!
امسال خیلی بهمون حال دادی که هی پشت سر هم بارون بر سرمون نازل میکنی!
خیلی خوب و لذت بخشه!
شکرت خدا. 

تجربه بـــــــــــدی بود!...
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 21 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:31

گینس باید ثبت کنه رکوردای مارو تو دوتا زمینه:

1- حجم دید و بازدید مارو از فامیل و دوست و آشنا.

2- عدم حجم دید و بازدید فک و فامیل از ما!


این دومیه جالب تره چون تا امروز و این لحظه کسی به جز مامانم مهمون ما نبوده توی سال جدید!

میوه ها ،شیرنی ها و شکلات ها و آجیلامون همش رو دستمون باد کرده :(


باشد تا میوه هایمان رستگار شوند لااقل!


تجربه بـــــــــــدی بود!...
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1396 ساعت: 22:43

هنوز کسی خونه ما نیومده.

ما خونه بزرگای فامیل (البته اونایی که مسافرت نبودن) رفتیم.

همه چی خوبه.

فقط زمان داره با سرعت برق و باد حرکت میکنه.همین.

خیلی ام خسته ام.

دوس دارم یه جایی باشه که من شهرو زیر پام داشته باشم و بشینم توی تراس و قهوه بخورم و از هوای پاک دو هفته ای تهران لذت ببرم و هیچ اتفاق دیگه ای نیفته و من باشم و خودم و خواب و ارامش ....


اما حیف که همه اینا توهمات و خیالات بندست و لاغیـــــــر!



تجربه بـــــــــــدی بود!...
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 4:33

خییییییییییلی خسته ام. بنده خدا مصطفی مه از منم بدتره. اصل کارارو اون کرده!....ولی بازم من خییییلی انرژی از دست داد. ولی خب می ارزید بالاخره یه بار کارای ما قبل از سال تحویل به اتمام رسید. خب امیدوارم امسالم مثل سال پیش سال خوبی باشه برامون. برعکس هنرمندای عزیز که جناب عزرائیل ارادت خاصی باهاشون پید تجربه بـــــــــــدی بود!...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 30 اسفند 1395 ساعت: 17:27

زود میگذره ! مثل برق و باد اصلا ! عجیب نیست اگر بگم انقدر درگیر زندگی ام با همه بی کاریم، که گذر زمان رو نمیفهمم! خدایا خودت کمک کن که این اخرین سالی نباشه که نفس میکشم...هرچند که من نبودن و نموندن تو این دنیا رو خیلی وقت ها ترجیع دادم ولی خب حالا که نگاه میکنم میبینم به خاطر شوهر و دخترم باید بجنگم تجربه بـــــــــــدی بود!...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 19 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 12:36


این روزا شرایط جوری شده که اگر کسی بهت خوبی کرد باید بلافاصله بهش بگی :

خب حالا باید برات چی کار کنم؟؟؟

تجربه بـــــــــــدی بود!...
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 17:53

گفتی بخوان...خواندم...اگرچه گوش نسپردی حالا که لالم خواستی، پس خود بخوان ای دوست نا مهربونی را هم از تو دوست خواهم داشت بیهوده  می کوشی بمانی مهربان، ای دوست    احساس دریایی نوشت: فکر نمیکنم هیچ هنرمندی رو به اندازه تو دوست داشته باشم! و فکر نمیکنم هیچ هنرمندی به اندازه تو بتونه منو احساساتی و منقلب کنه! خاطرات زیادی با صدای تو دارم... من بودم و بابا و اون پاساژ و اون مغازه دومی از سمت راست... مغازه ای که بالاش پیرهن دوزی مردانه بود و پایینش اسباب بازی و لوازم ارایشی میفروختیم...یادش بخیر! روزایی که با بابا میرفتم مغازه با هم دیگه البوم "ای دوست "تورو گوش میدادیم و با هم میخونیدم و لذت میبردیم. چیزای دیگه ای هم گوش میدادیم مثل البوم "حسرت" محمد اصفهانی و البوم "دهاتی"شادمهر عقیلی. اون روزا دیگه هیچوقت توی زندگیم تکرار نمیشه...حـــــیف. صدای تو ماندگار شد واقعا!..نظیرش رو نداریم و نخواهیم داشت حتی پسرت هم نمیتونه مثل تو باشه! تو عجیب بودی احساساتی بود پر از هنرمندی بودی و من نمیدونم چرا از همون کودکی هام دوستت داشتم و شعرهای تورو گوش میدادم و با یه علاقه ای  میخوندمشون حتی اگر برای سن تجربه بـــــــــــدی بود!...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 17:53

خوشحالی یعنی اینکه... چهار روز با هر سختی ای که هست همراه دخترت دوری از عشقتو تحمل کنی بعد امشب منتظرش باشی که با یه بغل... دلــــــتنگی و محـــــبت و ســـــــوغاتی بیاد خونه!!! از وقتی فاطمه اسرا اومده این اولین باره که پیش هم نیستیم! دخترمم اولین تجربه دوری از پدرشو داشته و میدونم که دلتنگه و صبوری میکنه گرچه که زبون درست و درمونی برای بیانش نداره! اما همین که با هر زنگی و با هر صدای دری میدوئه سمت در و با ذوق و شوق میگه "بابا" همین خودش نشونه دلِ تنگ و کوچیکشه.  احساس دریایی نوشت: یادش بخیر دوران عقدمون این اهنگی که یه جملشو توی تیتر نوشتم دائم ورد زبونم بود وقتی که بعد از دوماه انتظار میخواستم عشقمو ببینم. گرچه از خوانندش و حتی صداش متنفر بودم و هستم! اما بیشترین سنخیت رو با حال و هوای اون موقع هام داشت! فکر میکنم همین دلیل قانع کننده ای باشه برای گوش دادنش. البته الان دیگه همچین حماقتی نمیکنم اینم فقط محض تجدید خاطره تیترش کردم. تجربه بـــــــــــدی بود!...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 17:53

تو که نیستی...  ارامش نیست.  امنیت نیست.  خیال اسوده نیست. ضربان منظم و آروم نیست. و خیلی چیزهای دیگر هم... کلمات ظرفیت بیان احساسم را ندارند وقتی که من می مانم و حجم بزرگ نبود تو و تنهایی خودم! من در کنار عاشقانه هایم با تو،به تو و بودنت عادت هم دارم...و تو میدانی که ترک عادت برای من یک نفر حداقل موجب مرض است! من و تنهایی هایم سال هاست که با هم رفیقیم ولی این اواخر (حدود هفت سال) من نارفیقی میکنم و از ان فاصله میگیرم... و تو خوب میدانی که چرا و چطور؟ مگر می شود که تنها دلیل زندگی ام باشی و ندانی مسبب تمام خوبی های زندگی ام تو بودی و هستی و قطعا خواهی بود؟! تو مرا از این حجم عظیم خاکستریِ مایل به سیاه نجات دادی و نبود تو به هر دلیلی حتی به مدت یک نصف روز مرا به سمت این توده تقریبا سیاه رنگ سوق میدهد. تو دوای درد منی. بودن تو.  دیدن تو.  صحبتِ با تو. و هر آنچه که مرا به تو وصل کند.   ما را از ابتدای خلقت جمع بستند می دانم! از تفریق ما چیزِ خوبی حاصل نمی شود!  من ِ منهای تو من:اقا اجازه؟ روزگار:بگو جانم. من:آقا صورت مسئله اشتباه است دچار نقص فنی میشویم... _ وقتی از تفریق منی که جز او هی تجربه بـــــــــــدی بود!...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه بـــــــــــدی بود! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fht85zm89e بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 17:53